بررسی فیلم ماینکرفت ۲۰۲۵: بازی لایو اکشن بزرگ و کارتونی پر از شوخیهای احمقانه و اشارات ماینکرفتی. نقش جک بلک و جیسون موموآ در این ماجراجویی عجیب و غریب!
ده سال پیش، ایده یک فیلم بر اساس ماینکرفت، با بازی جک بلک و جیسون موموآ، شبیه یک مقدمه برای یک شوخی در مورد وضعیت فعلی فیلمهای بازیهای ویدیویی به نظر میرسید. اما در سال ۲۰۲۵، این نه تنها واقعیت است، بلکه انتخاب درستی برای گسترش فرنچایز به پرده بزرگ است.
فیلم ماینکرفت دقیقا همان چیزی است که بر اساس تریلرهایش فکرش را میکنید. این یک فیلم لایو اکشن بزرگ و کارتونی است، پر از شوخیهای احمقانه، اشارات ماینکرفتی و یک دنیای ماینکرفتی عجیب و غریب و سورئال، به همراه موجودات مختلف بازی و قهرمانان انسانی ما. و در حالی که این ممکن است فیلمی نباشد که کسانی که با ماینکرفت بزرگ شدهاند و اکنون بزرگسال هستند میخواهند، اما خدمات بزرگی به مخاطبان جوانتر است که به شروع سفرهای ماینکرفتی خود نزدیکتر هستند.
فیلم ماینکرفت از یک پیشفرض بسیار ساده پیروی میکند. سالها پیش، مردی به نام استیو (بلک) به نحوی از طریق یک پورتال از زمین، به دنیای ماینکرفت Overworld رسید. این رویای او بود، زیرا او عاشق ساخت و ساز بود و آنجا را خانه جدید خود قرار داد. چند سال بعد، او به اسارت مالگوشا (ریچل هاوس) درآمده است، یک جادوگر پیگلین که دستههای شخصیتهای خوکمانند تشنه طلا را فرماندهی میکند تا Overworld را به عنوان قلمرو خود تصاحب کند و تمام طلای آن را ببلعد. سریع به زمان حال میرویم، زمانی که چهار انسان دیگر در Overworld سرگردان میشوند و منجر به ماجراجویی برای کمک به استیو فراری برای نجات بهشت مکعبی میشود که دوستش دارد.

ماینکرفت یک فیلم مبتنی بر ماموریت گروهی است
این یک فیلم مبتنی بر ماموریت گروهی است که ما بر اساس بازیهای دیگر با سطوح مختلف موفقیت دیدهایم. Dungeons & Dragons: Honor Among Thieves به خوبی این کار را انجام داد. Borderlands، نه چندان. ماینکرفت جایی بین این دو است، نزدیکتر به اولی تا دومی. این تا حد زیادی به دلیل درک فیلم از مخاطبی است که هدف قرار میدهد.
به جای بازیکنان بزرگسال که صدها ساعت را صرف ایجاد دقیق یک قلمرو خوشساخت از ساختوسازهای پیچیده کردهاند، این فیلم برای گیمرهای جوانی است که هنوز در حال کشف همه چیزهایی هستند که باید در مورد ماینکرفت بدانند – کسانی که عاشق نوع طنزی هستند که بلک در صداپیشگی Bowser در Super Mario Bros. یا حتی اجرای جیم کری در نقش Robotnik در فیلمهای سونیک استفاده میکند.
در واقع، استیو فیلم ماینکرفت شبیه یک شخصیت جک بلک اوایل دهه ۲۰۰۰ بازی میکند، همانطور که Eggman سونیک احساس میکند نقشی است که جیم کری در دهه ۹۰ بازی کرده است. استیو بلک یک آدم خندهدار است که وسواس زیادی به دنیای ماینکرفتی دارد که در آن زندگی میکند. او در مورد همه چیز فریاد میزند، جلوههای صوتی خود را فریاد میزند و در دنیای عجیب و غریب پذیرفته شده خود احساس راحتی میکند. و هنگامی که دوستان انسانی جدیدش با او در Overworld سرگردان میشوند، او سرانجام فرصتی پیدا میکند تا هر آنچه را که مفتخر است در طول اقامتش در آنجا فهمیده است، به نمایش بگذارد.
انسانهای جدید یک کیسه مخلوط هستند. از جنبه مثبت، موموآ در نقش قهرمان بازنشسته بازیهای ویدیویی، گرت “آشغالچی” گریسون تقریبا عالی است. تصور کنید که لافزنی آکوامن موموآ در بدن مردی پیچیده شده است که دائماً در زندگی شکست میخورد و در تلاش است تا روزهای افتخار خود را به عنوان یک قهرمان بازی آرکید در دنیایی که اکنون فاقد آرکید است، دوباره زنده کند. او در سرتاسر فیلم خندهدار است، اغلب هدف شوخی در مورد زندگی مارپیچ خود و نیاز به احساس جشن گرفتن است و بله، او آن ژاکت حاشیهدار صورتی عالی را در بیشتر فیلم میپوشد. آشغالچی بهترین شخصیت ترسیم شده در فیلم است.
بقیه بازیگران به خوبی تعریف نشدهاند. ناتالی (اما مایرز از ونزدی) و هنری (سباستین هانسن از فقط رحمت) خواهر و برادری هستند که با از دست دادن والدین خود کنار میآیند و به یک شهر جدید نقل مکان کردهاند تا به جلو حرکت کنند. ناتالی شغلی به عنوان مسئول رسانههای اجتماعی برای شرکتی پیدا میکند که به وضوح هیچ حضور رسانهای اجتماعی ندارد، در حالی که هنری وارد یک مدرسه جدید بدون دوست و عشق به ساخت و ساز میشود – درست مانند استیو.
دانیل بروکس برجسته Peacemaker نقش Dawn را بازی میکند، مشاور املاکی که به آنها کمک کرد خانه جدید خود را پیدا کنند. چیز دیگری برای گفتن در مورد این شخصیتها وجود ندارد، زیرا آنها تقریبا یکبعدی رها شدهاند. و اجراها مناسب هستند، اما مطالب را بالا نمیبرند.

افزونههایی برای شیطنتهای عجیب و غریب
آنها اغلب شبیه افزونههایی برای شیطنتهای عجیب و غریب استیو و آشغالچی هستند، اگرچه هنری نسبتاً سریع با دنیای ماینکرفت سازگار میشود و نحوه ساخت آیتمها و ساخت سازهها را میفهمد. با این حال، با توجه به اینکه هنری و خواهرش چگونه معرفی میشوند، ممکن است انتظار داشته باشید که نقش محوریتری در طرح داشته باشند. با این حال، آن فیلم به اندازه این فیلم سریع و احمقانه نخواهد بود.
و نکته همین است. در طول نمایش فیلم، که توسط Warner Bros ارائه شد، من در یک سالن پر از خانواده بودم. بچهها تقریبا بدون توقف در سرتاسر فیلم میخندیدند. طنز برای آنها هدف قرار گرفته بود و به هدف خورد. فراتر از آن، آنها واقعا از تمام اشارات، شخصیتها و عناصری که از بازی بیرون کشیده شده بودند، به وجد آمده بودند. و برای بزرگسالان، حضورهای افتخاری و غافلگیریهایی وجود داشت که بیشتر به سمت سرگرم کردن مخاطبان مسنتر متمایل بود تا مخاطبان جوان.
به عنوان یک بزرگسال که استدلال میشود ساعتهای زیادی را صرف بازی ماینکرفت کردهام، خودم را جایی بین این دو مخاطب یافتم. من عاشق دیدن یک ماینکرفت واقعی بودم، تماشای تعامل روستاییان با انسانها و حتی چیزهایی مانند جوکیهای مرغ – زامبیهای نوزادی که سوار مرغها هستند – که به شخصیتها حمله میکنند.
من عاشق جلوههای صوتی مختلفی بودم که مستقیما از بازی بیرون کشیده شده بودند و تماشای واکنش انسانهای واقعی به صدای هیس فیوز روشن یک کریپر لحظاتی قبل از منفجر شدن آن. اما لذت من فراتر از اشارات ماینکرفتی بود، زیرا من همچنین عاشق حضور افتخاری طولانیمدت جنیفر کولیج (نیلوفر آبی سفید) در نقش معاون مدیر مدرسه هنری، همراه با چند غافلگیری دیگر بودم که خیلی خوب هستند که خراب شوند.
البته، همه چیز در مورد ماینکرفت آنطور که در نظر گرفته شده بود متصل نمیشود. در واقع، بزرگترین غفلت چیزی است که شبیه واکنشی به موفقیت فیلم Super Mario Bros است. در آن فیلم، Bowser بلک آهنگ Peaches را میخواند، که پس از انتشار فیلم به یک موفقیت تبدیل شد و نامزدی جایزه گلدن گلوب و انتخاب منتقدان را به دست آورد.

لحظه موسیقایی مختلف در فیلم ماینکرفت
در فیلم ماینکرفت، بلک چند لحظه موسیقایی مختلف دارد که هیچ کدام به نتیجه نمیرسند. آهنگهای بلک در این فیلم به جای اینکه آهنگهای جذابی باشند که در چارچوب فیلم قرار میگیرند و لحظات اطراف را بهتر میکنند – مانند فیلم Super Mario Bros. – تحمیلی و نامناسب بودند.
علاوه بر این، چند لحظه طنز در فیلم وجود دارد که به کارگردانی ناپلئون دینامیت و ناچو لیبره، جرد هس، ساخته شده است، که کمتر به ماینکرفت اصیل هستند و بیشتر به برند شخصی خود هس از طنز تصادفی نزدیک هستند که بیشتر شبیه حساسیتهای کمیک شخصی او بود تا چیزی که به فیلم خدمت کند. یک شوخی خاص در مورد حمل پنیر در جیب استیو از هیچکجا بیرون آمد، هیچ هدفی نداشت و اصلا پیگیری نشد.
این شوخی مربوط به نوع خاصی از پنیر است، در حالی که در ماینکرفت فقط “پنیر” وجود دارد. با ترک سالن، از خودم میپرسیدم که چرا، دقیقا، آن شوخی برای فیلم منطقی بود. این شوخی نه در مورد ماینکرفت بود و نه در مورد شخصیتها. این شوخی فقط در طول یکی از لحظات دراماتیک فیلم وجود داشت و مطلقا چیزی به یکی از سکانسهای اکشن فیلم اضافه نکرد. در واقع، در بهترین حالت، این شوخی حواسپرتی از اتفاقی است که میافتد به خاطر یک شوخی متوسط.
و در حالی که این ریزهکاریها ممکن است برخی از بینندگان را آزار دهد، اما برای ترش کردن من از فیلم کافی نبود. من از این ماجراجویی بزرگ و رنگارنگ لذت بردم، که پر از اشارات به چیزی است که دوستش دارم. این فیلم قرار نیست با انبوهی از جوایز اسکار از راه برسد، اما باید مخاطبان جوان مورد نظر خود را به شدت سرگرم کند. و اگر شما مانند من هستید، یک بچه بزرگ که هنوز ماینکرفت بازی میکند و اغلب از حس شوخطبعی احمقانه جک بلک لذت میبرد، در یک سواری سرگرمکننده قرار دارید.
هنگامی که اولین تریلر این فیلم منتشر شد، من ایده خوبی در مورد آنچه از فیلم ماینکرفت انتظار دارم داشتم. و خوشحالم که بگویم، برای سلیقه من، به خوبی آن انتظارات را برآورده کرد. مهمتر از آن، این فیلم من را تشنه ماجراجویی دیگری در Overworld با این شخصیتها رها کرد. بنابراین، همانطور که این آخر هفته در سالنهای سینما مینشینید، وقت آن است که بگذارید حس شگفتی کودکی شما برای مدتی زمام امور را در دست بگیرد. فکر نمیکنم پشیمان شوید.