بررسی تمام فیلمهای هالک از سال ۱۹۷۷ تا ۲۰۱۶: رتبهبندی، تحلیل نقاط قوت و ضعف، و بررسی تاریخچه سینمایی این ابرقهرمان. کدام فیلم بهترین عملکرد را داشته است؟
از یک گالیات سبز تراژیک گرفته تا نمادی خشمگین از قدرت خام، هالک در طول دههها در برخی از فیلمهای انفرادی هیجانانگیز با درجات مختلف موفقیت بازی کرده است. در حالی که دنیای سینمایی مارول هالک را به شهرت اصلی رساند، خود دیگر بروس بنر مدتها قبل از وجود خط داستانی MCU، صفحهها را در هم میکوبید. از درامهای ساخته شده برای تلویزیون گرفته تا تیمآپهای انیمیشنی و نمایشهای تماشایی، هر فیلم هالک منعکسکننده دوران متفاوتی در فیلمسازی کتابهای مصور – و نسخه متفاوتی از شخصیت است.
تاریخچه سینمایی هالک چیزی جز سرراست بودن است. سفر غول سبز، با شروع فیلمهای تلویزیونی که از سری نمادین ۱۹۷۸ منشعب شدهاند، درام لایو اکشن، اکشن مبتنی بر CGI و حتی ویژگیهای انیمیشنی را شامل میشود. برخلاف بسیاری از قهرمانان مارول، فیلمهای انفرادی هالک اغلب خارج از تداوم اصلی قرار دارند – یا به طور کلی در تداومهای مختلف وجود دارند. این رتبهبندی آنها را هم دشوار و هم جذاب میکند. از تصاویر احساسی بیل بیکسبی و لو فریگنو گرفته تا juggernaut مدرن و موکاپ شده که در فیلمهای پرفروش امروزی دیده میشود، هالک در فیلمهای انفرادی مختلفی بازی کرده است.
10.مرگ هالک (۱۹۹۰): پایان غمانگیز یکی از فیلمهای هالک
به کارگردانی بیل بیکسبی

مرگ هالک باورنکردنی به عنوان پایان غم انگیز سه گانه هالک لایو اکشن که از سریال تلویزیونی ۱۹۷۸ منشعب شد، فصل غم انگیزی در سفر طولانی بروس بنر است. بیل بیکسبی در آخرین بازی خود به عنوان دانشمند شکنجه شده و لو فریگنو بار دیگر به عنوان هیولای خشمگین در آن بازی کردند. این فیلم بیشتر از تماشا، بر غم و اندوه تکیه دارد.
در اینجا، بنر در حالی که در حال فرار است، آخرین بار تلاش میکند تا خود را درمان کند و با یک جاسوس که اسرار خود را پنهان میکند، پیوند برقرار میکند. اکشن کم است و لحن آرامتر از حد انتظار است و در یک پایان بحثبرانگیز به اوج خود میرسد که هالک به شکلی احساسی و در صورت وجود روایت ناگهانی، میمیرد. در حالی که محدودیتهای بودجه نشان داده میشود و سرعت میتواند کند باشد، این فیلم با اجرای صمیمانه بیکسبی تقویت میشود و به عنوان یک خداحافظی تأثیرگذار و اگرچه ناقص، با یک دوران عمل میکند.
9.آیرون من و هالک (۲۰۱۳): ماجراجویی انیمیشنی برای خانواده
به کارگردانی لئو رایلی و اریک رادومسکی

Iron Man & Hulk: Heroes United که مستقیماً برای مخاطبان جوانتر ساخته شده است، یک انیمیشن مستقیم به ویدئو است که دو تن از نمادینترین انتقامجویان مارول را با هم جفت میکند. این فیلم از یک سبک انیمیشن ترکیبی استفاده میکند که ۲ بعدی و ۳ بعدی را با هم ترکیب میکند و زیباییشناسی بصری منحصربهفرد – اگرچه گاهی اوقات ناخوشایند – ایجاد میکند. داستان Iron Man و هالک را دنبال میکند که با یک شرور تازه ایجاد شده مبتنی بر انرژی، Zzzax، که تهدید به نابودی سیاره میکند، میجنگند.
در حالی که طرح داستانی ضعیف است و طنز اغلب به سمت نوجوانان متمایل میشود، این فیلم برخی از سکانسهای اکشن سرگرمکننده و تعامل شخصیتی سبک بین نقشهای اصلی را ارائه میدهد. متعصبان هالک ممکن است آن را فاقد عمق احساسی بدانند، اما این فیلم قدرت بیرحمانه و ماهیت فرار قهرمان سبز را به شکلی که برای بچهها مناسب باشد، به تصویر میکشد. این تماشا ضروری نیست، اما برای مخاطبان جوانتر مارول یا تکمیلکنندگان، برش مناسبی از اکشن انیمیشنی است.
8. محاکمه هالک (۱۹۸۹): زاده شدن دردویل در دنیای مارول
به کارگردانی بیل بیکسبی

محاکمه هالک باورنکردنی ترکیبی کنجکاو از درام دادگاهی و داستان منشأ ابرقهرمانی است و کمتر در مورد هالک و بیشتر در مورد معرفی قهرمان دیگر مارول است: دردویل. در این دنباله فیلم بازگشت هالک باورنکردنی، بیل بیکسبی نقش خود را به عنوان دکتر دیوید بنر تکرار میکند که به اشتباه به جرمی در یک محیط شهری خشن متهم میشود. وارد مت مرداک (رکس اسمیت) میشود، وکیلی نابینا با یک alter ego نگهبان، که از بنر دفاع میکند در حالی که به عنوان دردویل با جرم و جنایت مبارزه میکند.
علیرغم عنوان گمراهکنندهاش – هیچ محاکمه واقعی وجود ندارد – این فیلم مقداری دسیسه noirish اضافه میکند و دنیای لایو اکشن مارول را گسترش میدهد. حضور هالک لو فریگنو کمتر از حد انتظار است، اما وقتی ظاهر میشود، رضایتبخش ویرانگر است. این یک خروجی معیوب اما جاهطلبانه است که سعی کرد یک اسپین آف دردویل راهاندازی کند، و اگرچه موفق نشد، اما به عنوان یکی از آزمایشهای اولیه مارول در صفحه نمایش، جذابیت نوستالژیکی دارد.
۷. هالک (۲۰۱۶): شب هالووین و ماجراجویی ترسناک
به کارگردانی میچ شائر

هالک: جایی که هیولاها ساکن هستند، بخشی از دنیای انیمیشنی مارول است و به شدت به مضامین ماوراء الطبیعه گرایش دارد و دکتر استرنج نقش مکمل را بر عهده دارد. این فیلم که در شب هالووین اتفاق میافتد، ابعاد رویایی و جنبههای تاریکتر قهرمانی را بررسی میکند. در حالی که این یک خروج خلاقانه از داستانهای معمول هالک است، بیشتر یک ماجراجویی ترسناک تیمی است تا یک روایت متمرکز هالک.
انیمیشن محکم است و سرعت به خوبی کار میکند، اما بروس بنر اغلب جایگاه خود را به مجموعه بزرگتر میدهد. این یک ورودی سرگرمکننده اما جزئی است، بیشتر یک ویژه فصلی است تا یک قطعه شخصیت قطعی. جذابیت آن تا حد زیادی به میزان تحمل فرد برای عناصر عرفانی مارول و داستانسرایی انیمیشنی که به سمت مخاطبان جوانتر گرایش دارد، بستگی دارد. مطمئناً مبتکرانه است، اما برای کسانی که به دنبال خشم و غم و اندوه کلاسیک هالک هستند، این یکی ممکن است کمی بیجا به نظر برسد.
۶. بازگشت هالک (۱۹۸۸): دوبارهای از بنر و هیولای سبز
به کارگردانی آلن جی. لوی

بازگشت هالک باورنکردنی، فیلمی ساخته شده برای تلویزیون که هالک لو فریگنو را از نیمه بازنشستگی خارج کرد، یک اثر جذاب از داستانسرایی ابرقهرمانی دهه ۱۹۸۰ است. این فیلم فریگنو و بیل بیکسبی را از سریال اصلی دوباره متحد میکند و ثور را معرفی میکند – نه نسخه MCU، بلکه یک جنگجوی بلوند وایکینگ مانند با یک چکش جادویی و مشکل نوشیدن. بودجه به وضوح محدود بود، اما در اجراها صداقت و ارزش نوستالژیک واقعی وجود دارد.
حضور هالک قوی است، اگرچه سرعت میتواند با دیالوگهای ناشیانه و طراحی رقص اکشن محدود، کند شود. بازگشت هالک باورنکردنی نیز سعی کرد یک اسپین آف قهرمانی مارول راهاندازی کند، اما این نیز هرگز محقق نشد. این یک شگفتی سرگرمکننده با جذابیت کمپ و یک پویایی صمیمانه بنر/هالک است. اگرچه هنر والا نیست، اما یک کپسول زمان لذت بخش و یک ادامه مناسب برای سریال تلویزیونی محبوب است.
۵. هالک (۲۰۰۳): آنگ لی و تفسیر هنری ابرقهرمانی
به کارگردانی انگ لی

هالک انگ لی یکی از بحثبرانگیزترین فیلمهای ابرقهرمانی است که تا به حال ساخته شده است. این فیلم با تأکید بر تروما، سرکوب و روانشناسی فرویدی، بیشتر یک فیلم هنری است تا یک فیلم پرفروش. اریک بانا نقش بروس بنر را با شدت آرامی بازی میکند، در حالی که ویرایش به سبک تابلوی کمیک فیلم، جاهطلبی سبک لی را منعکس میکند. متأسفانه، سرعت فیلم، لحن دمدمی و طرح پیچیده بیش از حد، مخاطبان را گیج یا مبهوت کرد.
هالک CGI برای زمان خود پیشرفته بود اما به خوبی پیر نشده است و نبرد پایانی تقریباً نامفهوم است. با این حال، هالک سزاوار مقداری اعتبار برای چرخیدن بزرگ و برخورد با موضوع خود با جدیت اپرایی است. این داستان ابرقهرمانی معمولی شما نیست – و این هم بزرگترین نقطه قوت و هم ضعف آن است. در حالی که مورد علاقه همه نیست، پایه و اساس موضوعی را بنا نهاد که تفاسیر آینده هالک یا آن را رد میکنند یا اصلاح میکنند. دوستش داشته باشید یا از آن متنفر باشید، هالک انکارناپذیر جسور است.
۴. هالک اولیه (۱۹۷۷): تولد ابرقهرمانی تراژیک
به کارگردانی کنت جانسون

این فیلم تلویزیونی به عنوان پایلوت برای سریال تلویزیونی هالک باورنکردنی عمل کرد و دیوید (نه بروس) بنر بیل بیکسبی و غول سبز بیصدای لو فریگنو را معرفی کرد. این فیلم که ریشه دار و عمیقا احساسی است، بیشتر بر توسعه شخصیت و درام انسانی تمرکز داشت تا بر تماشای ابرقهرمانی. مبارزه بنر با تحولش با غم و اندوه و همدلی واقعی به تصویر کشیده میشود. بدون جلوههای پر زرق و برق یا مجموعههای مفصل، فیلم در عوض به اجراهای قوی و حس تراژدی تکیه میکند.
تبدیلها کند و عملی هستند و حضور وهمآوری به هالک میبخشند. لحن احساسی و ظاهر کمهزینه هالک باورنکردنی ممکن است برای مخاطبان مدرن جذاب نباشد، اما الگوی قدرتمندی برای هویت دوگانه بنر تعیین کرد. این فیلم بیش از یک منشأ ابرقهرمانی، یک مطالعه شخصیتی قانعکننده است که هالک را از هیولای کتاب مصور به ضد قهرمان تراژیک ارتقا داد. این فیلم یک قطعه اساسی از میراث صفحه هالک باقی مانده است.
۳. سیاره هالک (۲۰۱۰): سلطنت گلادیاتوری هیولای سبز
به کارگردانی سام لیو

سیاره هالک اقتباسی انیمیشنی هیجانانگیز از قوس کمیک مورد علاقه طرفداران است که در آن هالک به سیاره ساکار تبعید میشود. بر خلاف داستانهای معمول او در زمین از عذاب درونی، این داستان به هالک اجازه میدهد تا به عنوان یک پادشاه جنگجو شکوفا شود. این فیلم اکشن شدید، نبردهای گلادیاتوری و مقدار شگفت انگیزی از عمق احساسی را ارائه میدهد زیرا هالک پیوندهای جدیدی برقرار میکند و با رهبری دست و پنجه نرم میکند. سبک انیمیشن جسورانه و رنگارنگ است و دنیای سازی برای یک فیلم ۹۰ دقیقهای چشمگیر است.
این نسخه از هالک خشم و تسلط فیزیکی خود را در آغوش میگیرد اما از انسانیت پیچیده خود دست نمیکشد. در حالی که بسیاری از عناصر کمیک را ساده میکند، سیاره هالک یکی از کاملترین داستانهای انیمیشنی هالک است. برای کسانی که هالک خود را رها شده و رها شده ترجیح میدهند، این یک تماشای ضروری است. این یک مورد نادر است که هالک فقط وحشی نیست – بلکه قلب، ذهن و قهرمان داستان است.
۲. هالک (۲۰۰۸): آغاز دوران سینمایی مارول
به کارگردانی لویی لتریر

هالک باورنکردنی، دومین فیلم در دنیای سینمایی مارول، اغلب تحت الشعاع خواهران و برادران MCU خود قرار میگیرد، اما برداشتی لاغر و سریع از شخصیت است. بروس بنر ادوارد نورتون تسخیر شده و مغزی است، در حال فرار در حالی که به دنبال درمانی است. این اکشن وحشیانه و عملی است، به ویژه در طول رویارویی هالک در مقابل ابومیشن.
کارگردان لوئیس لتریر فیلم را با حال و هوای پر تنش و فراری القا میکند و اشارات زیرکانهای به سریال دهه ۱۹۷۰ وجود دارد. لحن فیلم تعادل بهتری بین تماشا و روانشناسی نسبت به نسخه سال ۲۰۰۳ انگ لی ایجاد میکند. اگرچه نورتون بعداً با مارک روفالو جایگزین شد، اما این فیلم همچنان canon است و پایههای کلیدی را برای جایگاه هالک در MCU بنا نهاد. این فیلم دست کم گرفته شده است و اگرچه به اوج احساسی سایر ورودیهای MCU نمیرسد، اما در نهایت یک هالک متعادلتر و در دسترستر را در صفحه نمایش بزرگ به مخاطبان ارائه داد.
۱. هالک در مقابل (۲۰۰۹): نبردهای افسانهای با ولورین و ثور
به کارگردانی فرانک پور و سام لیو

هالک در مقابل یک ویژگی انیمیشنی دو قسمتی است که گالیات سبز را در مینی فیلمهای جداگانه در مقابل ولورین و ثور قرار میدهد. این یک دعوای پر از خدمات طرفداران است که از قدرت و خشم هالک لذت میبرد. بخش ولورین زمخت و خشن است، به لور Weapon X میپردازد و امکان یک رویارویی وحشیانه را فراهم میکند. بخش ثور بیشتر به سمت فانتزی گرایش دارد، و دارای تسخیر هالک توسط لوکی و حمله تمام عیار به آسگارد است.
هر دو داستان هالک را به عنوان یک نیروی غیرقابل توقف به نمایش میگذارند و ماهیت بدوی او را برجسته میکنند. انیمیشن پویا است و صداپیشگی شدت واقعی را به ارمغان میآورد. در حالی که فاقد ظرافتهای احساسی است، هالک در مقابل آدرنالین خالص است – یک سواری پر اکشن که برای مخاطبانی ساخته شده است که فقط میخواهند هالک را بدون نگرانیهای وجودی در هم بکوبد. عمیق نیست، اما سرگرمکننده است و مسلماً بیشترین لذتی است که میتوانید با هالک در یک فیلم داشته باشید.